لایحه بودجه ۱۴۰۵ در شرایطی به مجلس ارائه شده که اقتصاد ایران زیر بار تورم مزمن، کاهش شدید قدرت خرید و بیاعتمادی گسترده عمومی قرار دارد، اما دولت همچنان با اعداد اسمی تلاش میکند واقعیت معیشتی را بزک کند. افزایش ۲۰ درصدی حقوق کارکنان و ۳۵ درصدی بازنشستگان نهتنها جبرانکننده عقبماندگی سالهای گذشته نیست، بلکه در برابر تورم بالای انتظاری عملاً به تثبیت فقر حقوقبگیران منجر میشود. حداقل حقوق ۱۵.۶ میلیون تومانی با هزینه واقعی زندگی در کلانشهرها فاصلهای عمیق دارد که بودجه عامدانه آن را نادیده میگیرد. اتکای شدید بودجه به افزایش بیش از ۶۰ درصدی درآمدهای مالیاتی، بهویژه مالیاتهای غیرمستقیم، فشار را مستقیماً به سبد مصرف خانوار منتقل میکند. دولت از مهار کسری بودجه سخن میگوید، اما بهای آن را مردم از مسیر گرانی کالاها و خدمات میپردازند. افزایش قیمت انرژی، حتی با عنوان اصلاح الگوی مصرف، به تورم هزینهای دامن میزند و موج گرانی را به تولید و بازار مصرف منتقل میکند. حمایتهای اجتماعی اگرچه روی کاغذ رشد کرده، اما در عمل توان مقابله با رشد قیمت کالاهای اساسی را ندارد. بودجه ۱۴۰۵ نه برنامهای برای بازسازی قدرت خرید ارائه میدهد و نه چشماندازی برای خروج از چرخه تورم ترسیم میکند. پیام پنهان این بودجه آن است که دولت توان اصلاحات ساختاری ندارد و بار ناترازی را به جامعه منتقل میکند. در نهایت، این بودجه بیش از آنکه نسخهای برای بهبود معیشت باشد، سند رسمی استمرار فشار اقتصادی بر طبقه متوسط و اقشار آسیبپذیر است.